الان موقع عقب رفتن نیست...!
گلوله خمپاره پشت خاکریز به زمین نشست. ترکش بزرگی پای بسیجی را قطع کرد.پاش به پوست بند بود. یکی خودش را رساند و گفت:«برادر چیکار میکنی ؟» گفت :«مگه نمیبینی؟دارم جلوی اینها رو میگیرم.» بهش گفت:«ولی پات بد جوری زخمی شده.» بسیجی نگاهی به پاش انداخت ، باورش… بیشتر »