تبلیغ انتخابات...
نزدیک انتخابات بود. کاندیدها به روستا می آمدند، سخنرانی میکردند و می رفتند. یک روز عده ای برای معرفی کاندیدای خود به مسجد روستا آمدند. نوروزعلی متوجه شد منظور دیگری دارند. در مسجد به آنها گفت: « شنیده ام حرف هایی زده می شه، نظر همه محترمه اما اگر کسی… بیشتر »