نظام جهان هستى از علم و دانش بى پايانى سرچشمه گرفته، و بسان كتاب بسيار عظيمى است كه با خامه دانشمندى با دانشى بى پايان نگاشته شده است، بنابراين هر صفحه بلكه هر خط و كلمه اين كتاب بزرگ آفرينش محتوى حقيقت برجسته اى است، و در خورد هرگونه مطالعه و دقت.[1]
اين طرز جهان بينى كمك غير قابل انكارى به تفكر و انديشه مداوم و پى گير در سازمان آفرينش، و در نتيجه اهتمام به کتاب و کتابخوانی و كمك به پيشرفت علوم و دانش هاى انسانى مى كند؛[2]يك قطعه كوچك نى يا چيزى شبيه آن، و كمى مادّه رنگين و سپس سطورى كه بر صفحات ناچيزى رقم زده مى شود، امّا در واقع اين همان سرچمشه پيدايش تمام تمدن هاى انسانى و پيشرفت علوم و دانش ها و بيدارى انديشه ها و شكل گرفتن مذهب ها، و سرچشمه آموزش و پرورش و هدايت و آگاهى بشر است.[3]
از این رو، دانشمندان دوران هاى زندگى بشر را به دو دوران زنده تقسيم مى كنند:«دوران تاريخ» و «دوران قبل از تاريخ»، و مى گويند دوران تاريخ انسانها از زمانى شروع شد كه کتابت و کتابخوانی آغاز شد ، زمانی که انسان قلم به دست گرفت و توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات بنويسد و پيش از آن را دوران قبل از تاريخ مى گويند.[4]
اهمیت کتاب و کتابخوانی در قرآن
علم و دانش آن قدر در دين اسلام اهمّيّت دارد كه سرآمد و غايت تمام فضائل شمرده شده است ؛[5]لذا قرآن مجيد همه جا تكيه بر علم و دانش مى كند و مخاطبان اصلى قرآن، عالمان و آگاهان و متفكّران هستند، هر چند اين كتاب عزيز براى همه انسان ها مفيد و قابل استفاده است.بنابراين، هرچه ظرفيّت علمى انسان بالاتر رود، بهره او از قرآن بيشتر خواهد شد.[6]
هم چنیبن تعليم به وسيله قلم است كه سرچشمه آموزش «مالم يعلم» مى باشد.و به اين ترتيب آغاز وحى با آغاز حركت علمى نشأت گرفته از قلم همراه بوده، و اين بسيار پرمعنى و براى هر مسلمانى آموزنده است.[7]همين گونه تعبيرات بود كه توجّه عميق و مستمّر مسلمانان را به كتاب و كتابخانه و تعليم علوم جلب و جذب كرد.[8]
گفتنی است كتاب مى تواند در بسيارى از موارد به عنوان يك سند و مدرك معتبر مورد استناد و استفاده قرار گيرد؛ اصولًا تكيه فراوان قرآن بر مسئله كتاب و كتابت در مورد كتب آسمانى انبياء، چه در امور دنيا و چه درباره نامه اعمال و دادگاه قيامت، همگى بيانگر اهميت اين موضوع از ديدگاه اسلام و قرآن است.[9]
اهميّتى كه قرآن براى كتاب و كتابت قائل است به يقين يكى از انگيزه هاى حركت علمى مسلمين در آغاز اسلام بوده است؛ در قرآن به آيات فراوانى در اين باره برخورد مى كنيم:«ن وَالْقَلَمِ وَ ما يَسْطُروُنَ …[10]؛ ن، سوگند به قلم و آنچه مى نويسند.»،«اقْرَءْ وَ رَبُّكَ الْاكْرَمُ- الَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ الانْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ [11]؛ بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است- همان كسى كه به وسيله قلم تعليم نمود- به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد.»[12]
هم چنین در فراز قرآنی دیگر می خوانیم:«…وَ لا يَأبَ كاتِبٌ انْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ [13]؛ کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتند، همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد».[14]
جالب اينكه در فراز دیگر از کلام وحی مى خوانيم: « وَ لايُضارُّ كاتِب وَلا شَهيد[15]؛نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حق گويى) زيانى برسد».[16] که نشان می دهد موهبت قلم مى تواند براى يارى افراد جامعه به کار رود، همچنين عدم مزاحمت نسبت به نويسندگان و به تعبير ديگر حفظ آزادى قلم را در اين مفهوم گسترده می توان دریافت، مطالبه ای كه بشريّت بعد از قرنها، به آن رسيده هر چند در عمل هنوز گرفتار مشكلات فراوان است.[17]
فراموش نكنيم اين آيات در محيطى نازل شد كه از عقب مانده ترين محيط هاى جهان بود و در آنجا كسى به اهميّت قلم و نوشتن واقف نبود؛ تعداد كسانى كه مختصر سوادى براى خواندن و نوشتن داشتند، در تمام سرزمين مكّه كه بزرگترين مركز عبادى و سياسى و[18]اقتصادى حجاز بود؛ به گفته بعضى از دانشمندان به بيست نفر نمى رسيد، همين انديشه ها سبب گسترش خواندن و نوشتن و تأليف كتابها و ترجمه كتاب هاى ديگران و گسترش علوم در جهان اسلام شد.[19]
جایگاه کتاب و مطالعه در روايات اسلامى
در مورد اهميت كتاب و كتابت، روايات بسيار فراوانى از پيامبر گرامى اسلام و ائمّه معصومين عليهم السلام رسيده است:در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم كه فرمود: «قَيّدُوا الْعِلْمَ؛علم و دانش را به زنجير كشيد (تا از ميان شما فرار نكند)».شخصی عرض كرد: «وَ ما تَقْييدُهُ؟؛چگونه آن را به زنجير كشيم؟»[20]فرمود: «كِتابَتُهُ»: «با نوشتن».[21]
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم كه فرمود: «اكْتُبُوا الْعِلْمَ قَبْلَ ذَهابِ الْعُلَماءِ وَ انَّما ذَهابُ الْعِلْمِ بِمْوتِ الْعُلَماءِ؛علوم و دانش ها را پيش از آنكه دانشمندان از ميان شما بروند بنويسند چرا كه (اگر ننويسيد) علم و دانش با مرگ علما از ميان مى رود».[22]
امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود: «اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فى اخْوانِكَ فَانْ مِتَ [23] فَوَرِّثْ كُتُبَك بَنِيْكَ، فَانَّهُ يأتى عَلَى النّاسِ زَمان هَرْجَ ما يَأنِسُونَ فيهِ الّا بِكُتُبِهِمْ»: «بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشرساز، و اگر از دنيا رفتى كتاب هايت را به ارث براى فرزندات بگذار، زيرا زمان پرفتنه اى مى آيد كه مردم تنها به كتاب هايشان انس مى گيرند».[24] در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «مَنَّ اللَّهُ عَلَى النّاسِ بَرِّهم وَ فاجِرهُمْ بِالْكِتابِ وَالْحِسابِ وَلَوْلا ذلِكَ لَتَغالَطُوا»: «خداوند بر مردم اعم از نيكان و بدان به وسيله نوشتن و حساب منّت گذارده، و اگر كتاب و كتابت نبود، مردم به غلط مى افتدند».[25]
على عليه السلام نیز در يك تشبيه بسيار جالب و در كلامى فشرده و كوتاه مى فرمايد:«الْكُتُبُ بَساتينُ الْعُلَماءِ»: «كتاب ها باغ هاى دانمشندان اند».[26] باغ و بوستان هم داراى مناظر زيبا، هم هواى لطيف، هم انواع ميوه ها، و هم انواع برگ ها و گل ها و گياهان دارويى دارد، و در واقع كتاب ها نيز همه اين آثار را در بر دارد.[27]
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله تعبير بسيار جالبى آمده كه اهميّت فوق العاده كتاب و كتابت را به طرز شگفت انگيزى بيان مى كند؛ فرمود: «ثَلاث تَخْرُقُ الحُجُبَ، وَ تَنْتَهى الى ما بَيْنَ يَدَىِ اللَّه: صَريرُ اقْلامِ الْعُلَماءِ، وَ وَطْىُ اقْدامِ الُمجاهِدينَ، وَ صَوْتُ مَغازِلَ الُمحْصَناتِ؛سه صدااست كه حجاب ها را پاره مى كند وبه پيشگاه با عظمت خدا مى رسد؛ صداى گردش قلم هاى دانشمندان (به هنگام نوشتن بر صفحه كاغذ يا لوح) و صداى قدم هاى مجاهدان (در ميدان جهاد)، و صداى چرخ نخ ريسى زنان پاكدامن».[28] در واقع هر يك از اين سه صدا در ظاهر بسيار آهسته است، و در باطن بسيار پر غوغا و هر كدام اشاره به يكى از مسائل بنيادى جامعه هاى بشرى است، «علم و كتابت» «جهاد و شهادت» و «كوشش و كار»!.[29]
ترسیم جایگاه کتاب و کتابخوانی در عصر طلایی تمدن اسلامی
تا آن روز كه مسلمانان از تعاليم عاليه اسلام انحراف پيدا نكرده بودند، علم و دانش برق آسا در ميان آنان در حال پيشرفت بود، گواه ما همان كتابخانه ها و دانشگاه هاى عظيم اسلامى است كه امروز در صفحات تاريخ منعكس است؛ در آن زمانى كه وسايل چاپ و كاغذسازى به طرز امروز اختراع نشده بود، تنها كتابخانه مراغه چهارصد هزار جلد كتاب و كتابخانه بيت الحكمه در بغداد چهار ميليون كتاب داشت! و كتابخانه هاى ساير كشورهاى اسلامى از كتابهاى علمى و طبيعى مملو بود.[30]
لذا در محيط هاى اسلامى به خاطر تأكيد زيادى كه اسلام روى مسأله علم و دانش داشته و دارد، از قرن دوّم هجرى كتابخانه هاى عظيم و پرشكوهى تأسيس شد كه مورّخان غير مسلمان، اعجاب خود را از اين كتابخانه ها پنهان نمى كنند.[31]
جرجى زيدان مورّخ معروف مسيحى بحث مشروحى درباره كتابخانه هاى بغداد، اندلس، مصر وساير نقاط آورده است كه بيانگر شكوفايى علمى عظيم مسلمين در قرون نخستين اسلام است.[32]
از جمله كتابخانه هاى مهمّى كه نام مى برد، «كتابخانه بيت الحكمة» در بغداد است كه تمام كتابهايى كه در علم طبّ و علوم ديگر، و همچنين علوم اسلامى تدوين يافته بود در آنجا گردآورى كرد.[33] بسيارى از شخصيت هاى بغداد، كتابخانه ها ديگرى به پيروى از بيت الحكمة تأسيس كردند و هزاران كتاب در آن نيز گردآورى شد.[34]
هم چنین در شهر قرطبه كتابخانه اى تأسيس شد؛ كه از تمام دنيا كتابهايى را در آن گردآورى کردند، حتی گروهى از تجّار با سرمايه كلان مأمور شدند كه در اطراف جهان گردش كنند و كتب علمى را جمع آورى نمايند؛ بعضى عدد كتابهاى اين كتابخانه را «چهارصد هزار مجلّد» برآورد كرده اند.[35] اين عدد با توجّه به اينكه تمام كتابها در آن زمان خطّى بود، و براى نوشتن يك كتاب هفته ها يا ماه ها و سالها لازم بود قلمزنى شود؛ بسيار عظيم و قابل توجّه است.[36]
بسيارى از حاکمان اسلامی «اندلس» كتابخانه هايى تأسيس كردند حتّى گفته مى شود تنها در «قرناطه» هفتاد كتابخانه عمومى بود، و اينها همه به خاطر آن بود كه از سوى مردم علاقه به كتاب شديداً ابراز مى شد، تا آنجا كه جمع آورى كتاب، و تشكيل كتابخانه، از نشانه هاى عظمت و شخصيّت محسوب مى شد؛ حتّى رؤسايى كه از خواندن و نوشتن بى بهره بودند سعى داشتند كتابخانه قابل ملاحظه اى در خانه خود تأسيس كنند![37]