توصیه شهید: چگونه یار امام زمان(عجل الله تعالی) شویم؟
شهید مدافع حرم روحالله صحرایی به همسرش گفته بود که اگر تو اجازه ندهی من برای جهاد بروم پس چه کسی قرار است یار امام زمان (عجل الله تعالی) باشد.
رزمنده مدافع حرم روح الله صحرایی متولد 24 دی ماه سال 62 در شهرستان آمل بود. همزمانی کودکی روح الله با حماسه دفاع مقدس و حضور پدر در جبهه های نبرد، روح الله را از همان دوران کودکی با فضای جبهه و جهاد آشنا کرد. با ورودش به سنین نوجوانی فعالیت هایش را در مهدیه آغاز کرد و بعد از گذراندن دوره دبیرستان و گرفتن دیپلم با وجودی که به خاطر حضور پدر در جبهه از سربازی معاف می شد اما علاقه اش به سربازی باعث شد تا در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند.
روحیات و علایق روح الله منجر به این شد که پس از پایان دوره سربازی اقدام به ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کند، با وجودی که در آن برهه سپاه نیرو نمی خواست اما با پیگیری هایی که داشت موفق شد وارد سپاه شده و مشغول به کار شود. در کنار کار در سپاه فوق دیپلم تربیت بدنی را گرفت و مدرک لیسانس خود را در رشته حقوق دانشگاه فرهنگ و هنر آمل دریافت کرد.
سال 89 با همسر مورد علاقه اش که از خانواده ای متدین و مذهبی بود، ازدواج کرد. همسرش می گوید مهمترین موضوعی که در خواستگاری مطرح کرد این بود که می خواهد همسرش رازدار باشد. دو سال بعد یعنی در تیرماه سال 91 خداوند به آنها پسری عطا کرد که به خاطر علاقه روح الله به حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نام او را محمدرسول گذاشتند. سه سال بعد و درست شش ماه بعد از شهادت روح الله، فرزند دومش، محمدجواد به دنیا آمد.
همسر شهید روح الله صحرایی تعریف می کند: مدتی پیش از شهادت چند نفر از دوستانش تماس گرفتند که به سپاه آمل بیا ولی قبول نکرد، من هم اصرار می کردم که اگر آمل باشی کمتر ماموریت می روی، نزدیک خانه هستی و برای رفت و آمد مشکل نداری. می گفت من برای پشت میز نشستن وارد سپاه نشدم، به سپاه نباید به چشم یک شغل نگاه کنی، تکلیفی هست که به گردن خودم میبینم و باید مطیع امر رهبر باشیم.
به من می گفت رهبر ما و امام زمان (عجل الله تعالی) خیلی غریب هستند و یار کم دارند، اگر تو بگویی نرو و بقیه هم مثل تو باشند پس چه کسی باید یار امام زمان (عجل الله تعالی) باشد.
آقا روح الله خیلی به ازدواج جوانان اهمیت می داد، حتی برای چند نفر از دوستان مجردش واسطه می شدیم و دوتایی به خواستگاری می رفتیم و همیشه آخر نمازش برای مجردها دعا می کرد.
ماه ها در شهرهای غربی کشور در کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی به دفاع از مرزهای کشور مشغول بود و بلافاصله پس از بازگشت به خانه صحبت از دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را پیش کشید و به سوریه اعزام شد.
یکی از همرزمان شهید تعریف می کرد که روح الله همه فن حریف گروهان ما بود. از مسئولیت تدارکات گرفته تا پیش نمازی نمازهای جماعت را برعهده داشت. هنگام اذان همه او را برای پیش نمازی صدا می زدند و این افتخاری است که پشت ایشان به نماز می ایستادیم.
روح الله 16 آذرماه سال 94 به همراه سه همرزم دیگر خود شهیدان محرمعلی مرادخانی، عبدالله فیروزآبادی و مصطفی شیخ الاسلامی در حلب سوریه به شهادت رسید. یکی دیگر از همرزمان شهید در خصوص نحوه شهادت وی اینطور می گوید: در صحنه درگیری بودیم که روح الله خواست تیربار را بردارد، در حین خیز برداشتن تک تیرانداز دشمن به او شلیک کرد و روح الله روی زمین افتاد. از فاصله دور نیم ساعت با او صحبت کردیم و صدایش کردیم و حتی دستش را بلند کرد و می فهمیدیم که هنوز زنده است اما مجال اینکه به جلو برویم، نبود. بعد از 40 دقیقه که آتش دشمن کمی آرام گرفت بالای سرش رفتیم و دیدیم که به شهادت رسیده است.