شهدای مدافع حرم
دیروز روز شهادت شهید بی سر شهید محسن حججی بود.
دیروز وقتی این خبر را به مادرم دادم، مادرم حرف هایی زد که واقعا از حق نگذریم درست بود.
وقتی برای مادرم طریقه شهادت شهید حججی را گفتم وقتی داستان زمین خوردن پسر کوچکش علی کوچولو را گفتم.
مادرم گفت: آنها برای چه می روند
گفتم: خب برای دفاع از حرم برای دفاع از ناموس مردم برای آنکه مردم در آسایش و رفاه و امنیت باشند
گفت: برای این هایی که ذره ای خون شهیدان برایشان ارزشی ندارد
برای این هایی که روز به روز حجابشان کمتر و بی حیایی شان بیشتر می شود
برای این هایی که دم از دین و اسلام می زنند ولی در خفا کارهایی انجام می دهند که انگاری دینی ندارند
برای این هایی که روز به روز اختلاس های بیشتری با رقم های بیشتر انجام می دهند
برای این هایی که هر روز با یه مدل رنگ ریش هستند برای چه کسانی می روند
تنها فقط توانستم دربرابر حرف های مادرم سکوت کنم
چون جز حق حرفی نزد.