بیابالاجوون نوارروخاموش کردم!!!!
شهید جلال افشار
از اصفهان به قم می رفت.
صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد جلال رو آزار می داد.
رفت و با خوشرویی به راننده گفت: اگر امکان داره یا نوار رو خاموش کنید، یا برا خودتون بارین.
راننده با تمسخر گفت: اگه ناراحتی می تونی پیاده شی!
جلال رفت توی فکر، هوای سرد و بیابان تاریک و…
قصد کرد وجدان خفته راننده رو بیدار کنه، این بار به راننده گفت: اگه خاموش نکنی پیاده می شم.
راننده هم نه کم گذاشت و نه زیاد، پدال ترمز رو فشار داد و ایستاد و گفت بفرما!
جلال پیاده شد. اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد!
همین که جلال به اتوبوس رسید راننده به جلال گفت: بیا بالا جوون، نوارو خاموش کردم.
وقتی سالها بعد خبر شهادت جلال رو به آیت الله بهائ الدینی دادن، ایشون در حالی که به عکسش نگاه می کرد فرمود: امام زمان(عج) از من یه سرباز خواست، من هم صاحب این عکس رو معرفی کردم.
منبع:
کتاب راز گل سرخ/ص۱۰