آقا جانم...
آقـــــا جـــــانم
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا نما که بمیرم چرا نمیایی !!!
مولای من …
دست به قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم …
اما نشد …
خواستم از ” دردم ” بگویم
دیدم دردِ شما، خودِ “منم “….
خواستم از ” بـی کسی ” ام حرف بزنم …
دیدم تنهاتر از شما در عالم نیست !!!
خواستم بگویم ” دلم از روزگار گرفتـه “
دیدم خودم در خون به دل کردنِ شما
کم نگذاشته ام …
قلم کم آورد …
بـه راستـی که وسعت “مظلومیت ”
شما قابل اندازه گیری نیست …
آقا جانم ببخش
اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیڪَ الْفَرَجـ