رگا

خدایا بصیرمان باش تا از مسیر برنگردیم...!

دیدارهای شبانه مادر شهید با فرزندش

ارسال شده در 24 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, وصیت نامه

شهید محسن بهمن‌نژاد یک مرداد ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان جهادگر عازم جبهه حق علیه باطل شد و مدتی بعد به عضویت سپاه پاسداران درآمد. همچنین شهید بهمن‌نژاد مدتی نیز در لبنان فعالیت کرد و سه ماه از ازدواجش می‌گذشت که سرانجام در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۶۴ طی عملیات والفجر ۸ در فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد. برای آشنایی بیشتر با شهید محسن بهمن‌نژاد به گفت‌وگو با خواهران این شهید بزرگوار پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:

مریم خواهر کوچک شهید صحبت‌های خود را در خصوص برادرش این‌گونه آغاز کرد: اختلاف سنی‌ام با محسن کم بود و مانند همه خواهر و برادرها بسیار با هم دعوا می‌کردیم و در عین حال بسیار روابط خوبی با هم داشتیم و محسن حرف‌های دلش را فقط برای من بازگو می‌کرد. بیشترین تاکید محسن به من و خواهرهای دیگرم حفظ حجاب بود، از کودکی علاقه بسیاری داشت که چادر سر کنم، محسن در سن نوجوانی تابستان‌ها کارگری می‌کرد، پدرم برای وی دوچرخه‌ای خریده بود. از او می‌خواستم زمانی که سرکار می‌رود دوچرخه‌اش را با خود نبرد، محسن می‌گفت: تنها به شرطی دوچرخه‌ام را با خود نمی‌برم که چادر سر کنی. گاهی در سن کودکی به وی می‌گفتم من نمی‌توانم چادر سر کنم، محسن پاسخ می‌داد: «نگو نمی‌توانم چادر سر کنم، بگو نمی‌خواهم.» در مدت ۳۰ سال که از شهادت وی می‌گذرد یاد ندارم که بدون چادر بر سر مزارش رفته باشم.

شهید محسن بهمن‌نژاد
پروین خواهر بزرگ شهید نیز در خصوص شیطنت‌های کودکی برادرش اظهار داشت: محسن خیلی درس نمی‌خواند، ولی در زمان امتحانات با نمره بسیار خوب قبول می‌شد. هیچ وقت نمره پایین نیاورد. وی همیشه به مریم می‌گفت: «خیلی درس می‌خوانی و در آخر ترم نمره خوبی نمی‌گیری! من شب امتحان درس می‌خوانم با نمره خوب هم قبول می‌شوم.» محسن بر خلاف بچه‌های هم‌سن و سالش به آن شکل شیطنت نداشت، آن زمان مد بود که پسربچه‌ها شلوارک می‌پوشیدند. هرچه به محسن اصرار می‌کردیم که وی نیز شلوارک بپوشد با وجود سن کمش قبول نمی‌کرد.

وی با اشاره به اولین اعزام برادرش به جبهه بیان کرد: محسن برای نخستین بار به صورت جهادی عازم جبهه شد، دیپلمش را تازه گرفته بود و بدون خداحافظی با اعضای خانواده به مدت سه ماه به عنوان جهادگر در جبهه حضور داشت. وی پس از گذراندن دوران جهادگری به استخدام سپاه پاسدارن درآمد و جزو نخستین افرادی بود که دوره آموزش عالی سپاه پاسداران را طی کرد. در مدتی که محسن در جبهه حضور داشت، برادر بزرگم به عنوان امدادگر به همراه پدرم راهی جبهه شدند و در آن مدت زندگی را بدون وجود هیچ مردی در خانه به سختی می‌گذراندیم.

مریم خواهر شهید رشته کلام را به دست گرفت و گفت: محسن تازه داماد بود که شهید شد، یک روز قبل از آخرین اعزامش به صورت اتفاقی صدایش را از طبقه دوم خانه شنیدم. پشت در اتاق رفتم و دیدم که بر سر سجاده نمازش نشسته و در حال گریه کردن و راز و نیاز با خداست و گفت: «خدایا من تازه ازدواج کردم و در راه دفاع از کشورم باید به جبهه بروم بر سر دو راهی مانده‌ام، راه را نشانم بده.» همان لحظه تنم به لرزه درآمد می‌دانستم که دیگر برادرم را نمی‌بینم و یقین پیدا کردم که محسن شهید می‌شود. در اعزام‌های قبلی‌اش چندین بار در عملیات‌های مختلف مجروح شده بود. در جزیره مجنون مجروح شده و یک رزمنده مجروح دیگر را نیز با وجود جراحتش بر روی دوش گرفته و به عقب آورده بود، حدود یک ماه در بیمارستان بستری شد، همرزمانش محسن را با نام شهید زنده صدا می‌کردند. ولی با دیدن صحنه راز و نیازش با خدا به دلم افتاد که این بار محسن شهید می‌شود.
وی با اشاره به نحوه شهادت برادرش ادامه داد: قبل از شروع عملیات فاو بود که تماس گرفت و گفت پیروزی‌مان نزدیک است. با شور و اشتیاق تعریف می‌کرد که حدود ۷۰ تا از هواپیماهای عراقی را مورد هدف قرار داده ایم. ساعت ۱۱ همان شب همراه یک موتور سوار برای شناسایی به منطقه می‌رود که ترکش خمپاره به گردن محسن اصابت می‌کند و به شهادت می‌رسد و بعد از چند ساعت که از وی خبری نمی‌شود همرزمانش به دنبالش می‌روند و با جنازه‌اش روبرو می‌شوند و وی را به عقب بازمی‌گردانند.

خواهر شهید افزود: خدا را شاکر هستیم که محسن مفقودالاثر نشد و پیکرش را برای تسلی خاطرمان آوردند. بعد از گذشت ۳۰ سال هر زمانی که همسر برادرم را می‌بینم احساس شرمندگی می‌کنم. با خود می‌گویم خدایا این دختر از زندگی مشترکش خیری ندید. زندگیشان بسیار کوتاه بود. ۱۴ آذر عروسی‌شان بود و ۱۴ اسفند ماه برادرم به خاک سپرده شد.

پروین خواهر بزرگ شهید تصریح کرد: دوست ندارم زمان خاکسپاری محسن را به خاطر بیاورم و حتی علاقه ندارم عکس‌های تشییع جنازه‌اش را ببینم، هر زمان که محسن را تصور می‌کنم عکس‌های دامادی‌اش به ذهنم می‌آید و نمی‌توانم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. گاهی با خود می‌گویم چطور فرزندان مدافعان حرم به معراج‌ الشهدا می‌روند و پیکر پدرشان را می‌بینند.

مریم در ادامه صحبت‌های خواهرش گفت: شب گذشته عکس‌های محسن را نگاه می‌کردم، اشک‌هایم سرازیر شد. پسرم گفت مادر بعد از ۳۰ سال دلت برای دایی محسن تنگ می‌شود؟ به او گفتم باید جای من باشی تا باور کنی که چطور دلم برایش تنگ می‌شود. محسن بسیار پسر عاقلی بود و بیشتر از سنش درک داشت در زمان شهادتش ۲۳ ساله بود، ولی وقتی به عکس‌هایش را نگاه می‌کنم ۴۰ ساله به نظر می‌آید.
وی افزود: جوانان آن دوره برای آرمان‌ها و باورهایشان راهی جبهه شدند. محسن هم از این امر مستثنی نبود، خوشحالم که محسن به هر آن‌چه که آرزویش را داشت، رسید؛ ولی یقین دارم اگر شهید نمی‌شد از وضعیت فعلی جامعه راضی نبود؛ زیرا آنان برای این اهداف به جبهه نرفتند، وی بسیار انقلابی بود، در همه راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و نوه‌ها و بچه‌های خواهرانم را همراه خود می‌برد. به او می‌گفتیم بچه‌ها سن کمی دارند و توان راهپیمایی ندارند، عقیده داشت اگر از کودکی به راهپیمایی نیایند فعالیت‌های انقلابی را یاد نمی‌گیرند.

پروین خواهر بزرگ شهید اذعان کرد: هر اتفاقی در خانه برایمان پیش می‌آید و از همه جا ناامید می‌شویم، بعد از خدا به محسن متوسل می‌شویم، محسن پاسخمان را می‌دهد و نجاتمان می‌دهد. پس از شهادتش به خواب همسرش آمده و گفته بود در مراسم ختمم نظاره‌گرتان بودم و هرشب به دیدار مادرم می‌روم، شما مرا نمی‌بینید، ولی من همیشه به دیدارتان می‌آیم.

مریم خواهر کوچک شهید بیان کرد: به خاطرم می‌آید یک روز محسن از جبهه به مرخصی آمده بود و همراه خود کوله پشتی خونی آورده بود، مادرم که فکر می‌کرد، کوله‌اش کثیف است آن را شست، محسن که به خانه بازگشت و کوله را شسته شده بر روی طناب حیاط دید خیلی ناراحت شد و گفت این خون همرزم شهیدم بود که بر روی کوله‌ام ریخته شده چرا آن را شسته‌اید. پس از شهادتش وصیت‌نامه‌اش را در بین وسایلش پیدا کردم، محسن در وصیت‌نامه اش نوشته است: «فرزندانتان را همانند حضرت علی (علیه السلام) تربیت کنید و خودتان نیز همانند حضرت زینب (سلام الله علیها) باشید.» همیشه سفارش می‌کرد که رانندگی کردن را بیاموزم و می‌گفت زن‌ها باید هر مهارتی را آموزش ببینند.
وی در پایان با اشاره به مدافعان حرم خاطر نشان کرد: همیشه من به پسرانم می‌گویم اگر خدایی نکرده در کشور جنگ شود باید برای دفاع از کشور به جبهه بروید و اگر مادران این اجازه را به فرزندانشان ندهند پس چه کسی از این مرز و بوم دفاع خواهد کرد. اگر شهدای مدافع حرم به سوریه نمی‌رفتند در حال حاضر باید در کشور خودمان جنگ می‌کردیم. هرچند که گاهی عکس فرزندان مدافع حرم را می‌بینم، گریه می‌کنم، ولی آنان رفتند که ما سرهایمان را با خیال راحت بر روی زمین بگذاریم. ناملایمت‌هایی با خانواده‌های مدافعان حرم می‌شود، که آن زمان نیز با ما هم همین رفتار می‌شد، از خدا می‌خواهم که هیچ جنگی در جهان صورت نگیرد.

اثبات امامت حضرت علی (علیه السلام) تشییع جنازه‌ جبهه جنگ حجاب حضرت زینب (سلام الله علیها) حیا خواهر شهید دیدارهای شبانه مادر شهید با فرزندش رگا سپاه پاسداران شهادت شهدای مدافع حرم شهید شهید محسن بهمن‌نژاد عفاف عملیات فاو عملیات والفجر مادر شهید مدافعان حرم مفقودالاثر وصیت‌نامه‌ چادر کوثربلاگ نظر دهید »

«جانبازِ یزدی» ناجیِ بیماران نیازمند شد

ارسال شده در 24 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در شهدا

«قاسمی» مسئول فراهم آوری اعضاء دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد،‌اظهار کرد: اعضای بدن بیماری به نام مرحوم «سیداصغر میری‌عقدا» که چندی پیش در بیمارستان شهید رهنمون یزد بستری شده بود، ‌بعد از تأیید مرگ مغزی به بیماران نیازمند اهدا شد.

وی دارای 53 سال سن و از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس بود که با این اقدام خداپسندانه مرام ایثار و فداکاری را همچون همرزمان شهیدش در جامعه نهادینه کرده است.
این اهداء عضو بیست و هفتمین اهدا عضو ثبت شده در سال جاری است که نماد وفاداری و نیت خالص مردم کویرنشین دارالعباده و دارالعلم است.

گفتنی است؛ با این اقدام خداپسندانه و رضایت خانواده، اعضای بدن این ایثارگر در بیمارستان ابن سینا نجات بخش جان هموطنان شد.

«جانبازِ یزدی» ناجیِ بیماران نیازمند شد آزادگان اهداء عضو بیمارستان شهید رهنمون جامعه جانبازان دانشگاه علوم پزشکی رضایت خانواده رگا شهید شهید صدوقی مرگ مغزی نیازمندان هشت سال دفاع مقدس کوثربلاگ نظر دهید »

تشییع شهدای گمنام در جای جای کشور

ارسال شده در 24 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, فاطمیه

به گزارش مشرق، با فرارسیدن دهه فاطمیه و ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) آلاله‌های تازه تفحص شده دفاع مقدس در شهرهای مختلف کشور تشییع و خاک‌سپاری می‌شوند.

اصفهانی‌ها میزبان 30 شهید گمنام

مردم اصفهان همزمان با دهه فاطمیه و ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) میزبان 30 شهید گمنام تازه تفحص شده است که در 15 منطقه استان تشییع و خاک سپاری می‌شوند.

محل تدفین این شهدا در استان اصفهان مرکز پدافند هوایی اصفهان در کوهپایه میزبان یک شهید گمنام 38 ساله، شهر افوس شهرستان بوئین و میاندشت میزبان دو شهید 24 ساله و 18 ساله، شهر اژیه میزبان دو شهید 20 و 25 ساله، شهرستان نائین میزبان 3 شهید 17، 27،‌ 20 ساله، شهر حسن‌آباد اصفهان میزبان دو شهید 27 و 19 ساله، شهر ونک شهرستان سمیرم میزبان دو شهید 21 و 27 ساله،‌ شهر کمه شهرستان سمیرم میزبان دو شهید 20 و 22 ساله، شهر تودشک کوهپایه میزبان دو شهید 25 و 21،‌ مسکن مهر فولاد شهر و برزن ایثار میزبان دو شهید 23 و 21 ساله،‌ مسکن مهر فولاد شهر و برزن فرهنگ میزبان دو شهید 18 و 22 ساله،‌ شهر قهدریجان در فلاورجان میزبان سه شهید 19، 16 و 23 ساله، دانشگاه فرهنگیان شعبه برادران اصفهان میزبان دو شهید 22، 25 ساله،‌ دانشگاه فنی و حرفه‌ای اصفهان میزبان دو شهید 22 و 18 ساله، پالایشگاه صنعت نفت میزبان دو شهید 27 و 22 ساله،‌ صنایع زرین خوردو میزبان یک شهید 28 ساله خواهد بود.

روز شنبه 28 بهمن ماه از ساعت 9 صبح باغ موزه دفاع مقدس اصفهان پیش از مراسم تشییع شهدا در مناطق مختلف استان، مراسم وداع با این شهدا را تدارک دیده است که از عموم مردم شهید پرور اصفهان برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آورده می‌شود.

 

تدفین 2 شهید گمنام در دانشگاه آزاد پیشوا

دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیشوا پایان ماه جاری شاهد تشییع پیکر پاک شهداست.

مراسم استقبال از پیکر دو شهید والامقام در قرچک، مراسم وداع در ورامین و مراسم تشییع و تدفین در شهرستان پیشوا انجام خواهد شد.

 

خراسان رضوی میزبان پیکر مطهر 30 شهید گمنام می‌شود

پیکر مطهر 30 شهید گمنام روز پنج‌شنبه، 26 بهمن‌ماه با استقبال نیروهای مسلح، مسوولان و خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران وارد فرودگاه شهید هاشمی‌نژاد مشهد می‌شود.

با توجه به زیاد بودن تعداد پیکرها و تشییع و تدفین آنان در 16 مکان در این استان به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که بخشی از برنامه‌های تشییع، تدوین و وداع با شهدا قبل از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و بخشی هم پس از آن انجام شود تا عملیات تشییع و تدوین به بهترین شکل ممکن انجام شود.

جمعه 27 بهمن‌ماه پیکرهای مطهر 6 شهید گمنام به دانشگاه آزاد تایباد، مشهدریزه و کاریز منتقل و روز بعد در هر یک از مکان‌های مذکور دو شهید تدفین می‌شوند، همچنین در روز شنبه، پیکرهای مطهر 5 شهید والامقام به نیل‌شهر، تیپ 38 زرهی تربت‌جام و فرهادگرد منتقل و روز یکشنبه، عملیات تشییع و تدفین آنان انجام می‌شود.

پیکر مطهر 6 شهید گمنام به دانشگاه آزاد قوچان، چکنه و همت‌آباد در روز یکشنبه انتقال انتقال یافته و تشییع و تدفین این شهدای گرانقدر روز دوشنبه انجام می‌شود، در همین روز، پیکر 5 شهید گمنام به محورهای یونسی، کاخک و یکی از حوزه‌های علمیه مشهد منتقل می‌شود که تشییع و تدفین آنان روز سه‌شنبه همزمان با شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) صورت می‌گیرد.

در شب شهادت حضرت صدیقه‌ طاهره(سلام الله علیها) در مشهد مقدس نیز مراسم وداع با 18 شهید گمنام با حضور زائران و مجاوران برگزار شده و تشییع از میدان شهدا به سمت حرم مطهر رضوی همراه با اجتماع فاطمیون صورت می‌گیرد.

 

در روز شهادت پیکر مطهر 2 شهید دفاع مقدس به دانشگاه آزاد بردسکن منتقل و دوم اسفندماه عملیات تشییع و تدفین آنان برگزار می‌شود، محورهای نوخندان، چاپشلو و لطف‌آباد نیز در روز چهارشنبه، میزبان پیکرهای 6 شهید گمنام هستند که تشییع و تدفین این شهدای گمنام روز پنج‌شنبه برگزار می‌شود.

همچنین تشییع نمادین روح 49 شهید جاویدالاثر مدافع حرم همراه با تشییع شهدای گمنام انجام می‌شود.

2 شهید میهمان زاهدانی‌ها می‌شوند

عصر روز دوشنبه پیکر مطهر دو شهید گمنام 30 ساله و 19 ساله وارد زاهدان شد، قرار است پیکر این شهدا در کنگره ملی شهدای سیستان و بلوچستان شرکت داده شده و همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در دانشگاه پیام نور سیستان و بلوچستان در زاهدان تدفین شوند.

 

دانشکده علوم قرآنی میبد میزبان یک شهید گمنام

دانشکده علوم قرآنی میبد نیز در این ایام از شهید 18 ساله میزبانی می‌کند. مراسم وداع با این شهید در حسینیه انصار بفروئیه برگزار خواهد شد و قرار بر این است که شهید گمنام از مکان سپاه قدیم تا دانشکده علوم قرآنی تشییع شود.

تدفین 2 شهید گمنام در دانشگاه آزاد گرگان

پیکر دو شهید گمنام روز شنبه وارد گرگان شده و مراسم استقبال از این دو شهید ظهر روز شنبه 28 بهمن‌ماه جاری برگزار و 29 بهمن‌ماه از محل بهداری سپاه گرگان تا چهار راه شهدا تشییع و سپس پیکر پاک این دو شهید به سمت دانشگاه آزاد گرگان منتقل و خاک‌سپاری می‌شود.

ورود 16 شهید گمنام به استان کرمان در ایام فاطمیه

روز 28 بهمن ماه جاری پیکر 16 شهید گمنام در فرودگاه کرمان مورد استقبال قرار می‌گیرد و تا معراج شهدا مشایعت و در چهار شهرستان شهربابک، سیرجان، انار و رفسنجان تشییع و تدفین می‌شوند.

اصفهان افوس ایثارگران تشییع شهدا تشییع شهدای گمنام در جای جای کشور خراسان رضوی دانشکده علوم قرآنی میبد دانشگاه آزاد اسلامی دانشگاه آزاد پیشوا دانشگاه آزاد گرگان دانشگاه پیام نور سیستان و بلوچستان دفاع مقدس رگا زاهدان سپاه شهادت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) شهدا شهید شهید جاویدالاثر شهید گمنام فاطمیه فرودگاه شهید هاشمی‌نژاد فرودگاه کرمان مدافع حرم مشهد پدافند هوایی کوثربلاگ نظر دهید »

یافتن کجا وبافتن کجا!

ارسال شده در 24 بهمن 1396 توسط فاطمه نيل برگي در شهدا, دلنوشته, وصیت نامه

... واماشما عزیزان شهید! شما بربال سپید کدام ملک نشستید که بی امان وشتابان به سوی معبود شتافتید؟

شمادرنماز شب هایتان با خدا چه گفتید که معبود این گونه زود قبولتان کرد؟ شما خدای تان را با دیده بصیرت چگونه دیدیدکه عاشقش شدید، عاشقتان شد وبه حضورقبولتان کرد؟…

جوابم را بدهید، تورا به خدا بگویید نگذارید که سوال هایم بی جواب بماند البته! البته که جواب ها روشن است. می دانم چه گفتید، می دانم چه خواندید، چه دیدید، کجا رفتید، در کجا هستی.1

شما همگی رفتید ومارا(لیاقت) رفتن نبود، عاشق کجا و عاشق نما کجا! یافتن کجا وبافتن کجا!

ازدست نوشته های شهید

مجموعه خاطرات/ج36/سید احمد  پلارک

دلنوشته شهدا شهدا وصیت نامه شهدا نظر دهید »

خاکی افلاکی

ارسال شده در 24 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, دلنوشته

بارها که بر قبور آسمانی شهدا قدم می گذارم ، زمزمه ای شیرین با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود.

نمی دانم که در نجوای صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش محبتش را برایت گشود و اکنون

با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد !

نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به عرش اعلی پیوند خورد که چنین تجلی نور حق تعالی حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت .

نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست شراب الهی گشتی که حتی برای پیکر پاکت مأوایی بهتر از گمنامی و بی نشانی نیافتی .

نمی دانم که در دامان نیایش شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی عشق عالم  امکان ،عاشقت گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت .

شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی نصیب رفتنت شد ،تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام افلاکیان برای پرواز عروج آسمانیت شرافت خود را نزد پروردگار عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک کربلای ایران بود شنیدم.

دو کوهه با من سخن گفت :از غربت شهدا ء ، از اشک شوقشان ،از طاعت مستانه شان ،از ناله های سوزناکشان .

گفت و شنیدم ،گفت و باریدم .

افلاک افلاکیان جسم خاک خاکی افلاکی دلنوشته رگا شراب شهدا عاشق عشق غربت شهدا مست کوثربلاگ نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 64
  • ...
  • 65
  • 66
  • 67
  • ...
  • 68
  • ...
  • 69
  • 70
  • 71
  • ...
  • 88
 خانه
 موضوعات
 آرشیوها
 آخرین نظرات
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

رگا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان
  • بدون موضوع
  • خاطره
  • دلنوشته
  • دهه فجر
  • شهدا
    • وصیت نامه
  • فاطمیه
  • مناسبتی
  • کتاب خوانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان