فرمانده_فداکار
چندماه پیش از عملیات، در اردوگاه حین آموزش پیم یک نارنجک گیر کرد و بچهها برای جا زدن پیم آن را دست هاشم دادند . هاشم خیلی تلاش کرد تا با احتیاط پیم را سر جایش قرار دهد اما ناگهان نارنجک از دست او رها شد .. لحظات سختی بود و هاشم چند ثانیه بیشتر وقت نداشت تا پیم را جا بزند . دور تا دور هاشم هم پر از نیرو و چادر بود ، او از خود گذشتگی کرد و نارنجک را در بین دو دست و پای خود محکم قرار داده و روی نارنجک خوابید ، سپس با فریاد نیروها را به عقب راند .
لحظه ای بعد با انفجـار نارنجک دست راستِ هاشم از مچ قطع شد و از دست چپ او نیز بیش از دو انگشت باقی نماند. شکم و روده هایش نیز به شدت آسیب دید. او را سریع به بیمارستان رساندند و چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفت.
بعد از یکی دو ماه مجددا به جبهه برگشت ، آنقدر روحیـه اش خـوب بود کہ به محض ورود و با دیدن من ، آن دو انگشت را کہ صورت حرفِ وی انگلیسی بود به علامت پیـروزی بالا گرفت. هم خندهام گرفته بود و هم شرمنده آن همه ایثار و از خود گذشتگی او شده بودم.
سرانجـام در روز ششم اسفند سال 1362 هاشم با سمت معاونت گردان مقداد لشگر27 محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) طی عملیـات خیبر در منطقه جفیـر بر اثر اصابت موشک هواپیمایِ دشمن با بدنی تکه تکه شده به شهادت رسید.
راوی: عباس صداقت (همرزمشهید)
#شهید_سردار_هاشم_کلهر