رگا

خدایا بصیرمان باش تا از مسیر برنگردیم...!

انتشار کتابی درباره «حسن باقریِ» زمان

ارسال شده در 30 تیر 1397 توسط افسر جوان...نوری در شهدا

کتاب زندگینامه مجاهد شهید مرتضی حسین‌پور با اسم جهادی حسین قمی بزودی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر می‌شود.

وی در ۳۰ شهریور سال ۱۳۶۰ به دنیا آمد. مرتضی در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه ساوه قبول شد ولی حسب تکلیف وارد دانشگاه امام علی(علیه السلام) و بعد از آن وارد سپاه پاسداران شد. او در دانشکده افسری دوره آموزشی را گذراند و از سال ۱۳۹۲ در مناطق درگیری در عراق و سوریه حضور داشت. وی از فرماندهان محورهای عملیاتی «غوطه شرقی» دمشق در سال ۱۳۹۲ بود. سال ۱۳۹۳ با ورود داعش به عراق، وی به این کشور اعزام شد.

 شهید قمی جزو نخستین‌افرادی بود که به همراه حاج قاسم سلیمانی در پدافند بغداد- سامرا مشارکت داشت. وی در فرماندهی عملیات شکستن حلقه محاصره بلدـ سامرا نقش بسزایی داشت. مرتضی در طول این مدت ۶ بار مجروح شد. نبوغ و مجاهدت‌های او به‌گونه‌ای بود که فرماندهان به او لقب «حسن باقری زمان» را دادند. وی فرماندهی چند پایگاه در کشور عراق را به عهده داشت و در آزادسازی حلب، آزادسازی دیرالزور، نبرد تدمر، شکستن محاصره سامرا و بلد نقش بسزایی داشت

به گونه‌ای که بعد از شهادتش به عنوان شهید نمونه کشوری انتخاب شد. مرتضی حسین‌پور، فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه بود که ۱۶ مرداد 96 در منطقه تدمر سوریه در جریان فرماندهی نیروهای عراقی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

*وطن امروز

آخرین لحظات شهادت شهید مدافع حرم آزادسازی حلب انتشار کتابی درباره «حسن باقریِ» زمان بغداد حاج قاسم سلیمانی حسین قمی داعش دانشگاه امام علی(علیه السلام) دمشق رگا سامرا سوریه سپاه پاسداران شهادت شهدا شهدای مدافع حرم شهید شهید قمی شهید مرتضی حسین‌پور عراق مدافعان حرم پدافند بغداد پدافند بغداد- سامرا کتاب زندگینامه مجاهد شهید مرتضی حسین‌پور کوثربلاگ 1 نظر »

یک جانباز۷۰ درصد به یاران شهیدش پیوست

ارسال شده در 30 تیر 1397 توسط مستاجر خدا:) در شهدا

جانباز ۷۰ درصد «محمد علی محمدیان قمی»، پس از تحمل سال‌ها رنج ناشی از جراحات دوران دفاع مقدس، صبح پنج شنبه ۲۸ تیر ماه دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.

وی یک بار در شلمچه در اردیبهشت سال ۶۱ و یکبار نیز در موسیان در آبان همان سال و در عملیات محرم مورد اصابت ترکش قرار گرفت و از ناحیه هر دو پا مجروح شد.

جانباز شهید محمد علی محمدیان در طول دوران مجروحیت در عرصه‌های ورزشی، اجتماعی و در مراسم ها همواره در صحنه حضوری فعال داشت.

مراسم تشییع پیکر این جانباز سرافراز روز جمعه ۲۹ تیرماه از مسجد امام زین العابدین (علیه السلام) خیابان چهارمردان به سمت گلزار شهدا برگزار شد و در کنار یاران شهیدش آرام گرفت.
مراسم ختم این جانباز شهید روز جمعه بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) واقع در شهرک شهدا برگزار شد.

منبع: ایسنا

جانباز شهید محمد علی محمدیان جانبازان دفاع دفاع مقدس رگا شلمچه شهادت شهدا شهید عملیات محرم محمد علی محمدیان قمی کوثربلاگ یک جانباز۷۰ درصد به یاران شهیدش پیوست 1 نظر »

دلش نمی خواست هیچ وقت به کسی آسیبی برسد....

ارسال شده در 29 تیر 1397 توسط حديثه يگانه پور در شهدا

“شهید احمد محمد مشلب”
من و احمد همسایه بودیم.روز به روز با هم بیشتر آشنا می شدیم تا اینکه در یکی از مجالس عزاداری در ماه محرم کنار هم نشسته بودیم و بعد از مراسم با هم بحث های دینی داشتیم که خیلی لذت بخش بود.
قدرت بیان احمد در مسائل دینی من را جذب او کرد و به مرور رابطه ی ما به دوستی تبدیل شد.سعی می کردم او را زیاد ملاقات کنم و از بس شیفته ی او بودم، مثل سایه دنبالش می کردم.
اهل محل متوجه عمق ارتباط ما شده بودند و کسی که رابطه ی ما را نمی دانست گمان می کرد، برادریم.
پر از نشاط و فعالیت بود. علاوه بر اینکه باعث شادی دوستان می شد، موضاعاتی در جمع مطرح می کرد که باعث می شد آن ها فکر کرده و نظر خود را بیان کنند. او می خواست غیر مستقیم جوانان را نسبت به مسائل مختلف آگاه کند.
وقتی با ماشین احمد برای تفریح بیرون می رفتیم، اگر سنگ در خیابان یا جاده افتاده بود،ماشین را نگه می داشت؛پیاده می شد و سنگ ها را کنار می گذاشت.حتی سنگ های کوچک را هم برمی داشت.یک بار گفتم اینها کوچک هستند و به کسی لطمه نمی زنند!>>جواب داد: به دوچرخه آسیب می زنند! احمد دلش نمی خواست هیچ وقت به کسی آسیبی برسد.
بسیار مقید بود که رازش را برای دیگران نگوید.مرتب سفارش می کرد که حرف های خصوصی خود را نباید برای کسی گفت.چون عقیده داشت هیچ کس جز خداوند نمی تواند به انسان کمک کند. چون خدا نسبت به مشکلات هر کس، از خودش نیز داناتر است.جز خدا کسی نمی تواند برای مشکلات ما چاره بیندیشد یا راه حلی ارائه دهد.
می گفت : باید یک امام انتخاب کنیم و حرف های دلمان و درد و
دل هایمان را به او بگوییم و خوشحالی و ناراحتی خود را با آن امام معصوم شریک شویم.

“شهید احمد محمد مشلب”

منبع: کتاب ملاقات در ملکوت

1 نظر »

وصیت نامه شهید حججی

ارسال شده در 29 تیر 1397 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, وصیت نامه

شهید محسن حججی یکی از نیروهای لشکر زرهی 8 نجف اشرف و از نیروهای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود. او اهل اصفهان و 25ساله بود که در منطقه مرزی عراق و سوریه طی یورش داعش، اسیر و دو روز بعد از اسارت همچون سالار شهید اباعبدالله الحسین علیه السلام به درجه رفیع شهادت نائل شد. از این شهید بزرگوار یک فرزند دوساله به یادگار مانده است.سرانجام پیکر مطهر شهید حججی پس از گذشت بیش از 50 روز از شهادتش وارد میهن اسلامی شد و پس از مراسم باشکوه تشییع و وداع در تهران و اصفهان، قرار است امروز در میان جمع انبوهی از مردم شهیدپرور در زادگاهش نجف آباد اصفهان به خاک سپرده شود. همزمان با مراسم تششیع و خاکسپاری پیکر مطهر شهید مدافع حرم محسن حججی، متن وصیت نامه او منتشر شد. متن این وصیت نامه را ادامه می‌خوانید:

برای بانوی صبر
السلام ای بانوی سلطان عشق
السلام ای بانوی صبر دمشق
زیبنبِ دنیا و عقبیِ علی
شرح مدح لافتی الا علی
در مسیر شام غوغا کرده ایی
شهر را آشوب برپا کرده ایی
خطبه خواندی از غریبی حسین
زنده کردی کربلا در عالمیین
گر نبودی کربلایی هم نبود
گریه و شور و نوایی هم نبود
رنج هایی ست فراوان دیده ایی
خیمه ها، غارت، سواران دیده ایی
دیده بودی، حلق و چشم و حرمله
گریه کردی پا به پای قافله
 
بسم الله النور…
صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا"سلام علیک”
وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون
هرگز نمیمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جدیده عالم دوام ما…
چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیک تر می شوم قلبم بی تاب تر می شود…نمی دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم…نمی دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم…به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می نویسم…
نمیدانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند… نمی دانم چه چیزهایی عامل آن شد…
بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است…عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم…
خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم…
چشم امیدم فقط به کرمخدا و اهلبیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند…
که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین…
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید…
اوست که رو سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند…همسر عزیزم زهرا جانم
اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت زینب شد…
مبادا بی تابی کنی، مبادا شیون کنی، صبور باش و هر آن خودت را در محضر حضرت زینب بدان… حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید.پدر عزیزم
همیشه و در همه حال الگوى زندگی و مردانگی ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار جگر گوشه اش علی اکبر حاضر شد…
داغ تو بیشتر از داغ اباعبدالله نیست… پس صبور باش پدرم، می دانم سخت است اما می شود…مادر عزیزم
ام البنین علیهاالسلام 4جوان خود را فدای حسین و زینب کرد و خم به ابرو نیاورد.
حتی زمانی که خبر شهادت پسرانش را به آن دادند باز از حسین سراغ گرفت؛ پس اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، همچون ام البنین صبورانه و با افتخار فریاد بزن که مرا فدای حسین و حضرت زینب کرده ای و مبادا با بی تابی خود دل دشمن را شاد کنید…برادر عزیزم
اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه ایی را به یاد بیاور که اباعبدالله بر بالین عباس ابن علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد…
مبادا ناسپاسی کنی، مبادا به هدیه ایی که تقدیم اسلام کرده اید شک بیاورید…خواهران خوبم
لحظه ی وداع با شما و مادرم و پدرم مرا به یاد آن لحظه ایی انداخت که اهل حرم حضرت علی اکبر را راهی میدان جنگ می کردند؛ پس اگر من هم رو سفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علی اکبر کنید و مبادا داغ خود را از داغ دل اهلحرم بیشتر بدانید…پسر عزیزم، علی جان…
ببخشید اگر قد کشیدنت را ندیدم و مرد شدنت را نظاره نکردم… سعی کن راه مرا ادامه بدهی… سعی کن کاری کنی که سرانجام آن به شهادت ختم شود…پدر و مادر همسر عزیزم…
همیشه شما را همچون پدر و مادر واقعی خودم می دانستم و خوشحال ام که سرنوشتم با حضور در خانواده شما رقم خورد…
به شما هم جز صبر و تحمل چیز دیگری سفارش نمی کنم، همیشه یاد داشته باشید علی اکبر حسین هم تازه داماد کربلا بود…
از همه میخوام این رو سیاه را حلال کنید، اگر حقی از کسی ضایع کردم، اگر غیبتی پشت سر کسی کردم، اگر دلی را رنجاندم، اگر گناهی از من سر زد؛ حلالم کنید…
اگر شهید شدم تا جایی که اجازه داشته باشم؛ شفیعتان خواهم بود.اما چند وصیت کلی:
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امامزمان است.
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید…همیشه الگوی خود را حضرت زهرا  و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید…

خودتان را برای ظهورامامزمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.
همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود…
مقداری حقالناس به گردن دارم که عاجزانه می خواهم برایم ادا کنید…
- یک میلیون تومان به مادر بزرگ پدری بدهکارم
- مقداری بدهی به برادر محسن همتی ها بابت محصولات فرهنگی و کار های دیگر بدهکارم
- 32هزارتومان به اضافه مقداری سربند به پایگاه شهدای بنیاد امیرآباد بدهکارم
- اگر برایتان مقدور بود به مقدار یک ماه نماز و روزه برایم ادا کنید که اگر خدایی ناکرده گهگاهی از روی خطا نمازی قضا کردم و یا روزه ایی از دست دادم جبران شود…اللهم عجل لولیک الفرج
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏آمین

رگا شهید حججی شهید محسن حججی شهید مدافع حرم محسن حججی وصیت نامه وصیت نامه شهدا وصیت نامه شهید حججی پیکر مطهر شهید مدافع حرم محسن حججی کوثربلاگ نظر دهید »

گلستان شهید گلستانی!

ارسال شده در 28 تیر 1397 توسط فاطمه خانوم در شهدا

http://uupload.ir/files/prmx_خه.jpg

چـہ گلستانے بـہ پا میڪرد#شهید_گلستانے صبح گاہ پادگان دو ڪوهـہ را با خواندن این دعا
اللهم اجعل صبحنا،صباح الابرار
هنوز صدایش بـہ گوش میرسد..

شهادت شهید شهید دفاع مقدس شهیدگستانی صبح گستان نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 88
 خانه
 موضوعات
 آرشیوها
 آخرین نظرات
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

رگا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان
  • بدون موضوع
  • خاطره
  • دلنوشته
  • دهه فجر
  • شهدا
    • وصیت نامه
  • فاطمیه
  • مناسبتی
  • کتاب خوانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان