سال 64 بود ڪہ محمد حسن از جبهه مرخصے اومد قم . بهم گفت : بابا ! خیلے وقتہ حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم دلم خیلے براے آقا تنگ شده . گفتم : حالا ڪہ اومدے مرخصے برو ، گفت : نہ ، حضرت امام ڪہ نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرج) است گفتہ جوان ها جبهہ ها را پر ڪنند . زیارت امام رضا (علیه السلام) برام مستحبہ اما اطاعت امر نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرج) لازم و واجبہ .
من باید برگردم جبهہ ؛ نمے توانم ؛ ولو یڪ نفر ، ولو یڪ روز و دو روز ! امر امام زمین مے مونه . گفتم : خوب برو جبهہ ؛ و او رفت . عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) شروع شد و محمد حسن توی عملیات بہ شهادت رسید .
به ما خبر دادند ڪہ پیڪر پسرتون اومده معراج شهداے اهواز ولے قابل شناسایے نیست . خودتون بیایید و شناسایے ڪنید .
رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیڪر پیدا نشد . نشستم و شروع بہ گریه ڪردن ڪردم ڪہ یڪے زد روے شونہ ام و گفت : حاج آقای ترابیان عذرخواهے مے ڪنم ، ببخشید ؛
پیڪر محمد حسن اشتباهے رفتہ مشهد امام رضا(علیه السلام) دور ضریح آقا طواف ڪرده و داره بر مے گرده . گفتم : اشتباهے نرفتہ او عاشق امام رضا (علیه السلام) بود .
#شهید_محمد_حسن_ترابیان_قمی
#خاطرات_ناب
منبع : خاطرات شهدا ابر و باد
#ارواح_طیبه_شهدا_صلوات