رگا

خدایا بصیرمان باش تا از مسیر برنگردیم...!

امام زمان (عج الله تعالی) را فراموش نکنیم

ارسال شده در 24 مرداد 1397 توسط مستاجر خدا:) در امام زمان

رهبر معظم انقلاب :

امام زمان را فراموش نکنیم.

مملکت ما، مملکت امام زمان است. انقلاب ما، انقلاب امام زمان است، زیرا انقلاب اسلام است.

یاد ولیّ الله اعظم را در دل های خودتان داشته باشید.

دعای《اللّهمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلیکَ فی دَولت کَریمَه》را با همه دل و با نیاز کامل بخوانید.

هم روحتان در انتظار مهدی باشد، هم نیروی جسمی تان در این راه حرکت بکند.

هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور مهدی نزدیک تر می شوید.  

منبع:  انسان ۲۵۰ ساله، صفحه ۴۱۵

اسلام امام خامنه ای امام زمان امام زمان (عج الله تعالی) را فراموش نکنیم انقلاب دین رهبر رهبر انقلاب رگا سخنان رهبر ظهور فرج مملکت مهدی نظر دهید »

دلم شهادت میخواهد

ارسال شده در 23 مرداد 1397 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, دلنوشته

میگویند: #چرا می خواهی شهیدشوی؟

می گویم: دیدید وقتی یک معلم رو دوست داری ، خودت رو می کشی در کلاسش نمره 20 رو بگیری و لبخند رضایتش دلت رو آب کنه؟؟

من هم دلم برای #لبخند_خدایم تنگ شده…

می خوام شاگرد اول کلاسش بشم…

#شهادت مرگ انسان های زیرک وهوشیار است

که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود

ودر مقابل ، چیزی عایدشان نشود…

#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادت

خدا درس دلم شهادت میخواهد رضایت رگا شهادت شهدا نمره کلاس 3 نظر »

نامه دردناک همسر شهید محسن حججی ...

ارسال شده در 23 مرداد 1397 توسط حديثه يگانه پور در شهدا

بسم رب الشهداء و‌الصدیقین
سلام بر حسین و یارانش و سلام بر محسن عزیزم.
میم، مثل حسین
42روز پیش راهی سفرت کردم.سفری پر از خطر، اما پر از عشق.سفری که بازگشت از آن یا برگشتن بود یا ماندن.سفری که برگشتنش زندگی بود و ماندنش هم زندگی.اولی زندگی در دنیا و‌ دومی زندگی هم در دنیا و هم در آخرت.هر چه بود عشق بود و عشق.
خودم هم ساکت را بستم و وسایلت را جمع کردم.از زیر قرآن ردت کردم.آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد و‌بالایت را، هم سرت را.
راستش را بخواهی فکر نمی‌کردم این قدر پر سر و صدا شود رفتنت. نه فقط رفتنت، حتی آمدنت.
عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی و‌گفتی:«دلتنگتان شده‌ام ».
آمدم بی تابی کنم….اما باز کربلا نگذاشت. آخرین دیدار رباب و همسرش.
آمدم بی قراری کنم…اما، به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب خداحافظی اش فرق می کند.وداع آخرش فرق میکند. خودت هم قبول داری، اصلا رباب جنس غمش فرق می کند. رباب سر، همسرش را بریده دید. بالای نیزه دید. به دنبالش هم رفت. نمی دانم من هم سر، همسرم را می بینم یا نه؟! اما ، می‌دانم به اسارت نمی روم.
همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود. قبل از رفتنت به من گفتی :«صبور باش، بی تابی نکن، محکم باش، قوی باش، شیر زن باش».من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
محسن جان؛ سفیر امام حسین.خبر داری روز عرفه نزدیک است.نمی دانم امسال دعای عرفه را بیاد حاج احمد کاظمی بخوانم یا بیاد تو.چقدر زرنگ بودی و من تازه فهمیدم.عرفه، مسلم، حاج احمد، تو و شهادت.یک رازی پشت پرده هست که شما را بهم گره زده.
می‌گفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید».
گفتی :«زندگی ات را مدیون حاج احمد هستی»
گفتی:«من سر این سفره نشسته ام و‌رزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم».
تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی.

رگا شهادت شهدا شهید حججی شهید محسن حججی محسن حججی مدافع حرم نامه نامه دردناک همسر شهید محسن حججی ... همسر شهید حججی کربلا نظر دهید »

شاید این آخرین گریه باشد.....

ارسال شده در 23 مرداد 1397 توسط حديثه يگانه پور در شهدا

فرمانده شهيد «حاج عبدالله نوريان» وجودش مالامال از عشق به شهادت بود.
يك روز با گريه به من مي گفت: «حاج آقا! من همه كارهاي لازم براي شهادت را انجام داده ام. همه شرايط را به نظر خودم آماده كرده ام. فقط يك چيز مانده كه شما بايد كمك بكنيد. بعد ادامه داد: « فقط مي خواهم چند روز برايم مصيبت اهل بيت بخوانيد . چون احساس مي كنم كمبود گريه دارم . تو را به خدا به من كمك كنيد. » به او گفتم :حاجي! تو حالا حالاها كار داري و بايد بچه ها را به كربلا ببري.

سرش را پايين ا نداخت و گفت: «از ما ديگر بيشتر از اين ساخته نيست. در اين راه به كمتر از شهادت نمي شود راضي شد . بچه هاي كم سن و سال همه رفتند، آن وقت ما بمانيم و گناهانمان را زياد كنيم ؟
از شما مي خواهم از قيامت برايم بگوييد و مصيبت بخوانيد، شايد اين گر يه آخرين باشد«. چند روز بعد تركش خمپاره اي در فاو او را مهمان خدا كرد.

راوی: یکی از همرزمان شهید «حاج عبدالله نوریان» تیپ 83

نظر دهید »

بهترین هدیه

ارسال شده در 21 مرداد 1397 توسط مستاجر خدا:) در شهدا, وصیت نامه

بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(علیه السلام) است. اگر گاهی در هیئت ها یک قطره اشک برای ارباب را به من هدیه دهید، از همه چیز برایم بالاتر است؛ آنقدر که این قطره را به تمام بهشت نمی فروشم. اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و به شما سر بزنم، فقط دوست دارم در هیئت ها و روضه ها شرکت کنم.

#شهید_غلامعلی_رجبی

منبع: کتاب کبوتران حرم، صفحه 16

اشک برای امام حسین امام حسین بهترین هدیه رگا سید الشهدا شهادت شهدا شهید شهید غلامعلی رجبی غلامعلی رجبی وصیت نامه نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 88
 خانه
 موضوعات
 آرشیوها
 آخرین نظرات
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

رگا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان
  • بدون موضوع
  • خاطره
  • دلنوشته
  • دهه فجر
  • شهدا
    • وصیت نامه
  • فاطمیه
  • مناسبتی
  • کتاب خوانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان