رگا

خدایا بصیرمان باش تا از مسیر برنگردیم...!

نوزاد عاشورا بود و شهید اربعین شد...

ارسال شده در 7 آبان 1397 توسط حديثه يگانه پور در شهدا

جنگ تحمیلی که آغاز شد شهید عباس اردستانی به گروه چریکی جنگ های نامنظم سردار شهید دکتر چمران پیوست.
یک بار که ترکش خمپاره به دستش اصابت کرد و به منزل آمد قرار نداشت و خیلی زود به جبهه برگشت و در پاسخ خانواده که تو نمی توانی بجنگی گفت: با همین دست مجروح می توانم نزد حضرت ابوالفضل العباس(ع) بروم.
او چند روز پس از آن در منطقه سر پل ذهاب در حال پاکسازی میدان مین مجروح و یکی از انگشتان خود را از دست داد و هنگامی که دوستانش از او خواستند به بهداری برود قاطعانه پاسخ داد: وقتی به بهداری می روم که لااقل سرم جدا شده باشد.
او چند دقیقه بعد با گلوله توپ دشمن بعثی سر خود را تقدیم اسلام کرد.
شهید عباس اردستانی که روز عاشورا متولد شده بود در روز اربعین حسینی در حالی که مانند مولایش حسین ابن علی (ع) سری در بدن نداشت به کاروان شهادت پیوست.

به نقل از مادر شهیدعباس اردستانی

2 نظر »

من بزرگ شده ام و او قدش کوتاه تر شد..!

ارسال شده در 4 آبان 1397 توسط فاطمه خانوم در شهدا

از جوانی اش گذشت تا من قد کشیدم..و او قدش خمیده شد.

من بزرگ شدم و او قدش کوتاه تر شد..

اینک موهایش سپید شده است

اما من هنوز برایش  همان کودکی هستم که با زمین خوردنم تیری به قلبش فرو میرفت..

#مادران_شهدا

مادران شهدا نظر دهید »

انگار ما آدم نیستیم!!!

ارسال شده در 3 آبان 1397 توسط حديثه يگانه پور در شهدا

(بسم الله الرحمن الرحیم)

پنچ دقیقه قبل از اینکه برم یک نفر اومد کنارم نشست و گفت: آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟
گفتم: بفرمائید!
عکسی به من نشون داد، یه پسر نوزده، بیست ساله ای بود.گفت:
اسمش عبدالمطلب اکبری هست، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود، در ضمن ناشنوا هم بود.یک پسر عموش هم به نام غلامرضا اکبری شهید شده،‌ غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست، بعد با زبون کرولالی خودش، با ما حرف می زد ، ما هم گفتیم : چی می گی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.
انگار ما آدم نیستیم !
دید ما نمی فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید…
روش نوشت:
شهید عبدالمطلب اکبری، بعد به ما نگاه کرد گفت: ‌نگاه کنید!… خندید، ما هم خندیدیم.
گفتیم شوخیش گرفته، دید همه ما داریم می خندیم، طفلک هیچی نگفت؛ سرش رو انداخت پائین یه نگاهی به سنگ قبر کرد با دست پاکش کرد، سرش رو پائین انداخت و آروم رفت…
فرداش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه¬اش رو آوردند دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.
وصیت نامه اش خیلی کوتاه بود، اینجوری نوشته بود:

« بسم ا… الرحمن الرحیم ، یک عمر هرچی گفتم به من می خندیدند ، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم ، مسخره ام کردند ، یک عمر هرچی جدی گفتم ، شوخی گرفتند ، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می زدم ، و آقا بهم گفت: تو شهید می شی . جای قبرم رو هم بهم نشون داد ، این رو هم گفتم اما باور نکردید! »

به نقل از: حجت الاسلام انجوی نژاد.

نظر دهید »

دوازده سال بیشتر نداشت!

ارسال شده در 1 آبان 1397 توسط فاطمه نيل برگي در شهدا

کم توقع بود.اگرچیزی هم براش نمی خریدیم، حرفی نمیزد.نوروز آن سال که آمده بود،پدرش رفت و یک جفت کفش نو برایش خرید.

روز دوم فروردین، قرارشدبرویم دیدوبازدید. تاخانواده شال وکلاه کردندف علی غیبش زد!

نیم ساعتی معطل شدیم تاآمد. بجای کفش،دمپایی پایش بود. گفتم: مادر،کفشات کو؟ گفت:«چبه ی سرایدار مدرسه مون کفش نداشت،زمستان رابااین دمپایی هاسرکرده بود، من رفتم کفشامو دادم بهش.»

اون موقع علی دوازده سال بیشترنداشت!!!

شهیدعلی چپ سازان.

دلیل/ص24

 

 

1 نظر »

چه فداکارانه فدا شد..

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط فاطمه خانوم در شهدا

در بعضی عملیات ها به دلیل کمبود وقت , یک نفر به حالت دراز کش روی سیم های

خاردارقرار می گرفت تا سایر رزمنده ها از روی جسم او بگذرند. گردان تا                        

 بخواهد ازروی او رد شود، فرد بر اثر جراحات فراوان شهید می شد …

وصيتنامه شهدا سند ايمان آنهاست ..

خداوند روح تمامی شهدا را قرین رحمت کند…

شهدا عملیات نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 88
 خانه
 موضوعات
 آرشیوها
 آخرین نظرات
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

رگا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان
  • بدون موضوع
  • خاطره
  • دلنوشته
  • دهه فجر
  • شهدا
    • وصیت نامه
  • فاطمیه
  • مناسبتی
  • کتاب خوانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان