#مهدی_جانم
تو از کنارم گذشتے و مݧ
تو سلامم کردے و مݧ
تو دعایم کردے و مݧ
آخرش تو مےآیـے و مݧ
هنوز ژست انتظار گرفتہ ام …!!!
?اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیک الفَرَجـْــ
تو از کنارم گذشتے و مݧ
تو سلامم کردے و مݧ
تو دعایم کردے و مݧ
آخرش تو مےآیـے و مݧ
هنوز ژست انتظار گرفتہ ام …!!!
?اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیک الفَرَجـْــ
#ما_بچه_های_مادر_پهلو_شکسته_ایم
گـرچـہ باشــد قبــر او
بیـن قلــوب شیـعیــان
عـالَــــم امـکـان ولـے
دولتسراےِفاطمہ اسٺ
#مادر_بےحرم
#بانوےبےنشان
نوح ع عمری بس دراز داشت، از آنرو که نشانه ای بر دیرزیستی تو باشد!
صالح ع از میان قوم خود غایب شد، تا آیندگان غیبت تو را باور کنند!
یوسف علیه السلام گرفتار زندان شد، تا شریک غم تو باشد که در زندان غیبت گرفتار آمده ای!
موسی علیه السلام پنهان از دیدگان دشمن بدنیا آمد، تا آیتی بر تولد پنهان تو باشد!
درباره ی مسیح علیه السلام اختلاف بسیار شد، تا معلوم شود که اختلاف در باره ی تو، دلیل بر زنده بودن توست!
خضر علیه السلام از آنرو تاکنون زنده است تا مونس تنهایی تو باشد!
پیامبر صلی الله علیه و آله در پیکار با کافران شمشیر از نیام برکشید، تا اسوه ی قیام خونین تو باشد!
و اینک ای صاحب عصر، ای وارث پیامبران! ای خون خواه اباعبدالله ع و تسلی بخش دل مادرش زهرا سلام الله علیها،
با عصای موسی علیه السلام در دست،
و دم مسیحا علیه السلام بر لب،
و ذوالفقار علی علیه السلام بر کف،
و ردای رسول خدا صلی الله علیه وآله بر دوش،
بشتاب که زمین از آه مظلوم و ظلم ظالم به تنگ آمد!
... واماشما عزیزان شهید! شما بربال سپید کدام ملک نشستید که بی امان وشتابان به سوی معبود شتافتید؟
شمادرنماز شب هایتان با خدا چه گفتید که معبود این گونه زود قبولتان کرد؟ شما خدای تان را با دیده بصیرت چگونه دیدیدکه عاشقش شدید، عاشقتان شد وبه حضورقبولتان کرد؟…
جوابم را بدهید، تورا به خدا بگویید نگذارید که سوال هایم بی جواب بماند البته! البته که جواب ها روشن است. می دانم چه گفتید، می دانم چه خواندید، چه دیدید، کجا رفتید، در کجا هستی.1
شما همگی رفتید ومارا(لیاقت) رفتن نبود، عاشق کجا و عاشق نما کجا! یافتن کجا وبافتن کجا!
ازدست نوشته های شهید
مجموعه خاطرات/ج36/سید احمد پلارک
بارها که بر قبور آسمانی شهدا قدم می گذارم ، زمزمه ای شیرین با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود.
نمی دانم که در نجوای صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش محبتش را برایت گشود و اکنون
با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد !
نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به عرش اعلی پیوند خورد که چنین تجلی نور حق تعالی حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت .
نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست شراب الهی گشتی که حتی برای پیکر پاکت مأوایی بهتر از گمنامی و بی نشانی نیافتی .
نمی دانم که در دامان نیایش شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی عشق عالم امکان ،عاشقت گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت .
شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی نصیب رفتنت شد ،تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام افلاکیان برای پرواز عروج آسمانیت شرافت خود را نزد پروردگار عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک کربلای ایران بود شنیدم.
دو کوهه با من سخن گفت :از غربت شهدا ء ، از اشک شوقشان ،از طاعت مستانه شان ،از ناله های سوزناکشان .
گفت و شنیدم ،گفت و باریدم .